غم یکدفعه بهسراغ آدم میآید عَزیزُم؛ درست مثل دشمنی ناانصاف که از پشت حمله میکند، زخم میزند و آدم را از پشت، از خودش تهی میکند. غم آمده است عزیزُم و من دارم فکر میکنم اسم امروز باشد: معلوم نیست، چه مرگم شده است؟! غم آمده است عزیزُم اما تو غصهات نباشد. من جز غصهداری و دوستداشتنِ تویِ نادیده که کاری از دستم برنمیآید!
نهـــم...برچسب : نویسنده : khanomef بازدید : 137